فَسنَپ | تولد دوباره کسب و کارها...

کارآفرینان و مدیران سوپر من نیستند

کارآفرینان و مدیران با افزایش رقابت، پیدایش تکنولوژی‌های جدید، تغییر نظام‌بندی بازار کار، تغییرات پیش‌بینی نشده‌ی محیط و ارزش‌های اجتماعی، وظایف پیچیده‌تری پیش‌روی خود دارند. جیسون سالتزمن، نویسنده‌ی سایت‌های بزرگ مانند FastCompany، مدیرعامل و موسس کمپانی Alley که در حوزه‌ی ارائه‌ی خدمات اشتراکی و تامین دفاتر مشترک برای شرکت‌ها فعالیت دارد.؛ با ما همراه باشید تا در این مقاله به تجربیات او در زمینه‌ی چالش‌های مدیریتی بپردازیم و تصورات اشتباه پیرامون دنیای مدیریت را مطرح کنیم.

مدیران سوپرمن نیستند

سالتزمن می گوید من سوپر من نیستم و قدرت زیاد و عجیبی نیز ندارم و همچنین او معتقد است. که او نیز همانند بقیه ی یک فرد عادی است .که توانست تبدیل به یک کارآفرین و مدیر عامل خوب شود .

او می گوید شاید از نظر اطرافیان درجه  و مرتبه من را از خودشان بالاتر باشد. ولی این گونه نیست و هیچ تفاوتی بین افراد نیست.  و همه ی افراد به صورت یکسان هستند و تفاوتی بایکدیگر ندارند .و همچنین معتقد هستند کسانی که این نگرش را نسبت به کارآفرینان دارد در گمراهی به سر می برند .

بسیاری از کارکنان سرپرستان خود را در اداره چون سوپر من می بینند. و برای آن هادرجه ی بالاتر از یک فرد معمولی قائل هستند . و این دیدگاه اشتباه از سوی مدیران نیز اتفاق می افتد .چرا که بسیاری ازمدیران صرفا به دلیل اینکه سرپرست هستند .به کارمندانشان از جایگاهی بالا تر نگاه می کنند . و بنابراین با دامن زدن به این دیدگاه اشتباه فاصله ی عمیقی بین کارمندان و مدیران اتفاق می افتد.

این طرز فکر باعث شده امروزه ذهنیت افراد نیز به همین سمت و سو برود. و افراد به دنبال رهبرانی بی عیب و نقص بگردند. که سو پر من های واقعی هستند. ولی این طور نیست چرا که هیچ فردی کامل و بی نقص نیست . و هر شخصی دارای عیوبی است . پس در اصل این دیدگاه باید تغییر کند . چرا که هر شخصی که تلاش کند خود را آن چیزی که نیست معرفی کند . در نهایت باعث یاس وناامیدی خواهد شد چرا که انتظارات را برآورده نمی کند . به تازگی تحقیقاتی توسط اساتید دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو انجام شده است که نشان می دهد بیش از ۳۰درصد کارفرمایان و مدیران دارای افسردگی هستند .

 او همچنین خود را که کارآفرینی بدون تحصیلات دانشگاهی می داند که در زمینه  MBA،کار های بسیاری کرده است . و توانسته به سرمایه زیادی برسد ولی با این وجود او معتقد بود که کارآ فرینان و مدیران علاوه بر افسردگی مشکلات زیادی دارند .

کارآفرینان و مدیران اغلب دارای فشار های روانی بسیار زیادی هستند که این مشکلات روحی پیامد های زیادی نیز دارد.که این پیامد ها عموم بر روی دوش خودشان است . چرا که کارآفرینان تنها مسئول مشکلات خود نیستند. آن ها مجبور هستند که به مشکلات زیر دستان خود نیز رسیدگی کنند . و برای اینکه این موضوع را مدیریت کنند باید چالش های زیادی را سر بگذرانند . و همچنین باید دارای سلامت روان نیز باشند .

سلامت روان دارای اهمیت بسیار زیادی است. چرا که هر فردی برای کار باید از سلامت جسمی خوبی برخوردار باشد به همان میزان نیاز به سلامت روان نیز دارد . سلامت به معنی  مشکلات روانی حاد نیست بلکه به معنی حس مفید بودن احساس خوبی داشتن است که فرد در شرکت بتواند خود را شکوفا کند .

برای پیدا کردن راه حل ابتدا باید وجود مشکل را پذیرفت ولی بسیاری از مدیران و کارآفرینان اغلب علاقه ای به نشان دادن ضعف و مشکلات خود ندارند. و همچنین دوست ندارند مسئول مربوط به ضعف و یا بیماریشان را در بین جمع کسی بداند .تا نتواند از آن سو استفاده کند.

در کل برای داشتن سلامت روح روان نیاز است خود را همان گونه که هستیم بپذیریم و ضعف ها و مشکلات خود را بشناسیم.

تحقیقات سازمان روانشناسی آمریکا نشان دهنده ی میزان بالایی اظطراب در کارآفرینان است. که از هر۴ نفر تنها یک نفرشان اظطراب خود نشان داده است. و بقیه افراد سعی در پنهان کردند آن داشتند . قطعا عوامل مختلفی در این موضوع تاثیر گذاشته است . اما ایجاد این فرهنگ که بر روی استرس خود سر پوش بگذارند .و آن را پنهان کنند اشتباه است .و همه می دانند مدیران یک مجموعه نقش زیادی در ایجا این فرهنگ دارند .

جالب است بدانید که اگر مدیر یک مجموعه خود به صورت شفاف بتواند مشکلات و مسائل خود را توضح دهد .می تواند این اطمینان را در کارمندان خود ایجاد کند ،که مسائل خود را به کارافریان خود بگوید . و همچنین کارمندان در این صورت احترام بیشتری نیز برای شان قائل خواهند بود .

 

بدون هیچ محافظه‌کاری مسائل خود را آشکار می‌کنم

زمانی تصور می کنید به اظطراب روی آورده اید . و فشار های روانی بر شما غلبه کرده است .می توانید مشکلات خود را با هم گروهی های خود در میان می گزارند. شما زمانی که این چنین نگرشی داشته باشید .و مشکلات خود را به دیگران بگویید آن ها می توانند در این زمینه به شما کمک کنند .حتی اگر این مورد برای مدیر و یا سرپرست بخش نیزپیش بیاید و آن را بازگو کند .

می تواند از کار کنان نیز کمک بگیرد .و کار کنان هم اگر شرایط را بدانند و به طور شفاف به آن ها توضیح داده شده باشد.با خود می گویند مدیرما به مشکل بزرگی دچار شده است .و همانطور که او به ما کمک می کند وما نیز در این موقعیت می توانیم به مدیر خود کمک کنیم .

استفاده از این چنین فرهنگی می تواند در سازمان باعث همدلی می شود .و همچنین  می تواند قدرت تغییر را در اختیار افراد بگزارند .

در مقابل اضطراب مقاومت می‌کنم.

استراتژی من در مواجهه با اضطراب این است:

دست‌های خالی و بی‌حرکت، بازیچه‌ی شیطان می‌شود.

همیشه به دنبال راهی برای کمک به دیگران هستم

بیشتر کارمندان عموما از مدیران خود کمک نمی خواهند چرا که همیشه فکر می کنند قطعا جواب کارفرمایان شان منفی خواهد بود و این موضوع باعث می شود که این افراد کمکی از مدیرخود نگیرند و در برخی از موارد کارفرماینان شرایطی را به وجود می آورند که حتی کارمندان به خود اجازه بیان مشکل را نمی دهند.

مهم این نیست که شما در جایگاه یک مدیر نمی توانید خواسته های کارمندانتان را انجام دهید . ولی قطعا می توانید به آن ها گوش دهید و راهنمایی و مشاوره ای از تجربیات خود را در اختیار کارمندان خود قرار دهند .

زمانی که شما تلاش کنید که به کارمندانتان کمک کنید حتی اگر نتوانید این کار را انجام دهید . کارمندان و خود شما احساس بهتری پیدا می کنید واین حس رضایت می تواند به شما در پیشبرد اهدافتان کمک کند .

برای تبدیل شدن به یک کار فرمای موفق لازم است محیطی را در محل کار تدارک ببینید که در آن جا افراد از آزادی بیان برخوردار باشند. و محیط کاملا دوستانه باشد تا کارمندان بتوانند به راحتی از مشکلات خود به اعضای تیم و حتی مدیر خود بگویند و از آن ها کمک بخواهند . شما برای این کار لازم است. ابتدا بتوانید در جایگاه یک مدیر برای مشکلات شرکت از آن ها کمک بخواهید .و این کار شما سبب برقراری رابطه دوستانه بین افراد شرکت خواهد شد  .

پذیرفته‌ام نقص‌هایی دارم

بسیاری از کارآفرینان و مدیران  همیشه سعی دارند خود را به بهترین شکل ممکن عرضه کنند . و بگویند که هیچ مشکل و یا معضلی ندارند. در حالی که آن ها نیز دارای ضعف ها و مشکلاتی هستند .ولی سعی دارند خود را قوی نشان دهند .آن ها با علاقه زیاد خود را به همگان قوی نشان می دهند و می خواهند ثابت کنند که اشتباه در کار ندارند .و زمانی که کوچک ترین خطایی رخ می دهد اعتماد کاری خود را از دست می دهند. و این موضوع باعث شکست این مدیران می شود. بیشتر مدیران بر این باور هستند .که سلامت روان و قدرت ذهن با هم در ارتباط هستند درحالی که به این صورت نیست . چرا که شما اگر نقاط ضعف خود را بشناسید  می توانید به تصحیح آن بپردازید .

پیتر هولگیت، موسس و مدیرعامل سابق کمپانی Ronin8 Technologies ، در مقاله‌ای که در فست کامپنی به چاپ رسید، نوشت.: «برای ایجاد هوش هیجانی لازم برای مقابله با عادت‌های بد و تمایلات ذاتی، باید از نقطه ضعف‌هایمان آگاهی داشته باشیم. وقتی نقطه ضعف‌های خود را می‌شناسیم، بهتر می‌توانیم پیش‌نیازهای لازم را برای ایجاد محیطی که از یک رویکرد سالم و سازنده به رهبری پشتیبانی می‌کند .و سلامت روان ما را به مخاطره نمی‌اندازد، فراهم کنیم.»

در نتیجه اگر شما بپزیرید که سوپر من نیستید و ضعف های خود را بدانید و به آن ها واقف باشید . می توانید مدیری کارآمد و موفق باشید.

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

صفحه اصلی85 75 30 91 - 021